FRONTLINE - Reports | PBS

جستجوی این وبلاگ

باور دارم که نه مشکل ما بی دینی مردم است و نه دینداری مردم در هر دو این افراط و تفریط ها حکمی به مردم دیکته شده چه جمهوری اسلامی با زور تو سری لچک بر سر زنان کند چه آرامش دوستدار فیلسوف حکم کند که مشکل ما دینداری ما است. این وبلاگ را برای پابرهنه ها می نویسم برای به حاشیه رانده شده ها کارگران بی مزد و جوانان تحصیلکرده بی شغل.موضوعات مورد نظرم دفاع از حقوق اقلیتهای قومی محروم از حقوق اساسی و مدنی است و پایتخت نشینهای مستاصل از ظلم و جوراست

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

مرد نکو نام نمیرد هرگز , مرده آن است که نامش به نکویی نبرند



خبر فوت آیت الله منتظری غیر منتظره بود او که با صلابت بارها در ماههای اخیر با جراید مصاحبه کرده بود و نامه های طولا در تقبیح سرکوب معترضان نوشته بود ظاهرا سرزنده و قادر به دنبال کردن اخبار سیاسی بود. وی بالمآل به رهبر معنوی جنبش سبز تبدیل شده بود.
مرحوم طالقانی و منتظری پدران معنوی جنبش حق طلب مردم ایران در مبارزه علیه رژیم ستم شاهی بودند. هر دو این بزرگواران رهبران بومی مبارزه با استبداد بودند. دین دار بودند و زبان مردم کوچه بازار را می دانستند. با استناد به سنت نبوی و حدیث و قرآن حاکمان ظالم را انظار و تبشیر می دادند. هر دو سابقه زندان و شکنجه در زندانهای شاه را داشتند اما بخت با مرحوم طالقانی یار بود که او چند ماهی پس از پیروزی انقلاب درگذشت و مرگ و شکنجه و تبعید بسیاری از یاران پیشین را ندید.اما مرحوم منتظری که خود از بنیان گذاران نظریه ولایت فقیه بود توانست نتیجه عملی قانون اساسی را که در تصویب آن نقش داشت را به عینه ببیند. فرزند او به شهادت رسید;بستگان او در همین حکومت اسلامی اعدام شدند, رهبر انقلاب آیت الله خمینی از او رو گردان شد و او در برابر تصمیمی سخت قرار گرفت. سکوت و در قدرت ماندن یا اعتراض و ترد شدن از جانب دوستان سابق از جمله آیت الله خمینی و حلقه رهبران جوان تر نظام.
منتظری راهی را که حق می دانست را انتخاب نمود و به اعدام مخالفان رژیم اعتراض نمود. نتیجه این اعتراض عزل او از نیابت رهبری بود. در دوران خامنه ایی انتقادات صریح او منجر به حبس خانگی و سالها فشار گویا خللی در اراده او به وجود نیاورد. او خود می گفت نه به دنبال مقام و رهبر شدن بودم و نه آرزویی دارم.
به قول بابک مینا منتظری قهرمان عصر زوال قهرمانان بود. قهرمانی که یک تنه نقش یک رهبر دینی معترض را به رغم حبس خانگی و فشار و تهدیدهای حاکمیت اجرا کرد. وی بارها رفتارها و سیاستهای علی خامنه ایی را مورد نقدر قرار داد.
از جملات ارزشمند او که در خاطره ها خواهد ماند مخالفت صریح او با نظر رهبر و تقسیم ملت ایران به خودی و غیر خودی است .او می گفت:
مردم همه خودیند و همه صاحب این دین و سرزمین
این مطلب را نه از سر دینداری و ادای احترام به یک مرجع شیعه می نویسم بلکه هدفم ادای احترام به پیر مردی است که در خانه خود در قم نشسته بود و شهامت نقد گذشته خود را داشت.

وقتی مصاحبه حسن نصر الله رهبر حزب الله را دیدم که از آغاز جنگ علیه اسرائیل ابراز پشیمانی کرده به صداقت او درود فرستادم و آرزو کردم که ای کاش اهل سیاست در ایران هم چنین شجاعتی داشتند.نمونه این نوع صداقت و نقد گذشته را می توان در مصاحبه های منتظری یافت.
آیت الله منتظری در پاسخ به این سوال که او زمانی از اشغال سفارت آمریکا حمایت می کرده اما بعدا آن را اشتباه توصیف کرده گفت که آن اقدام هم به لحاظ عواقب و هم به لحاظ اصول بین المللی کار اشتباهی بوده است.
وی درباره مساله اشغال سفارت آمریکا نوشت: "اشغال سفارت آمریکا در بدو پیروزی انقلاب که مورد حمایت اکثر اقشار انقلابی و مرحوم امام خمینی بود، مورد تایید این جانب نیز بود؛ ولی با آن عوارض منفى و حساسيت شديدى كه بين مردم آمريكا به وجود آورد كه هنوز آثار آن باقى است، معلوم شد كه كار درستى نبوده، و اصولا سفارت يك كشور به منزله جزئى از آن كشور است، و كشورى كه در حال جنگ رسمى با ما نبود اشغال سفارت آن به منزله اعلان جنگ با آن كشور است و كار صحيحى نمى باشد. از قرار اطلاع بعضى از جوانان انقلابى و متعهدى كه متصدى اين كار بودند نيز اشتباه بودن آن را قبول دارند."
او همچنین در پاسخ کسانی که می گویند حفظ نظام از اوجب واجبات است می گفت: حفظ نظام نباید با اقدامات ضد اسلامی همراه باشد.
زندگی پر فراز و قرود او را نمی توان در این چند سطر بیان کرد . این نوشته احساس شخصی و ارادتی است که نسبت به ایشان داشتم.
دیشب مجاهد راه آزادی همان پی مرد نجف آبادی از میان ما رفت. فقدان او که رهبری مردمی بود و در دل ها جا داشت جبران ناپذیر است.


من بخت درک مهضر مرحوم منتظری را نداشتم.آشنایی من با ایشان بر می گردد به جلسات محسن کدیور در جلسات تفسیر قرآن در جبهه مشارکت و آشنایی با نوه ایشان که دانشجوی حقوق و عضو انجمن اسلامی بودند.من که در خانواده سکولاری بزرگ شده بودم نگاه مثبتی به ملایان و رهبران اولیه انقلاب اسلامی نداشتم.درگیری های منتظری و رهبری را هم دعوای نعمتی و حیدری و درون گفتمانی می دانستم و باور نداشتم که سود و ضرری به حال مردم کوچه و بازار داشته باشد.دوست خوبم امین بزرگین بیش از هر کس من را با شخصیت مبارز منتظری آشنا نمود

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

مرام بابک تختی را عشق است


به معدودی از دوستانم گفته ام که قهرمان زندگی من, عمو کیومرث, پسر عموی کرمانشاهی پدرم بود.عمو کیومرث یلی بود آنوقت ها.جزو نیروهای تکاور بود و با اون چشمهای سبز و سبیل های تابانده دلبری بود.وقتی به خانه ما می آمد تا سر بزند سر صبح که بیدار می شد میل می گرفت بعد طناب می زد و شنو می رفت.اما از همه اینها گذشته تنها بزرگتری بود که با بچه ها مثل یک آدم بزرگ رفتار می کرد.من را می برد تا با هم دیزی بخوریم .با مشت پیاز را می شکست (این کار لذت بخش ترین بخش داستان بود)و می گفت عمو زیاد بخور تا زود بزرگ شوی با هم می رویم باشگاه کشتی می گیریم. توی کافه که می رفتیم عکس مرحوم تختی را به من نشان می داد و می گفت عمو این آقا تختی است.آقا تختی خیلی قوی بود.همه مردهای را حریف بود.
می پرسیدم عمو از تو که قویتر نبود؟ عمو با لهجه شیرین کرمانشاهی می گفت به! کجای کاری عمو از من خیلی قوی تر بود از شاه هم نمی ترسید.تصور کسی که از عمو کیو قوی تر باشد خیلی مشکل بود.
القصه بزرگتر که شدم فهمیدم محبت مردم به مرحوم تختی نه فقط بخاطر زور بازو و فتیله پیچ و بار انداز بلکه بخاطر مردمی بودن و شرکت و همراهی ایشان در مبارزات ملی بوده.سالهای دانشجویی خوره کتاب بودم و پاتوقم کتابفروشی های جلوی دانشگاه تهران.یکی از کتابفروشها جوان ورزیده و خوش صحبتی بود که همیشه می شد با او کمی همکلام شد.به گمانم خودم بار اول از شباهت ظاهری ایشان پرسیده بودم که شما پسر مرحوم تختی هستید؟ بابک تختی و همسر ایشان ید طولایی در کار فرهنگی دارند و احتیاج به معرفی من ندارند.
امروز عکس با روسری ایشان را دیدم که در تیتر آن نوشته
گور بابای هر کسی که می گوید پسر تختی بی حجاب بوده.
دوست دارم این نوشته بدست ایشان برسد و بگویم گور بابای هر کسی که بگوید پسر آقا تختی مثل پدرش پهلوان نبوده
این هم مطلع شعر سیاوش کسرایی که خیلی مناسب است
جهان پهلوانا، صفای تو باد
دل مهرورزان سرای تو باد
بماناد نیرو بجان و تنت
رسا باد صافی سخن گفتنت
پی نوشت : دستگیری مجید توکلی فعال سیاسی و انتشار عکسهای ایشان در حالی که در بازداشت به سر می برد بسیاری از فعالان سیاسی را به واکنش واداشت.انتشار عکس این جوان در خبرگزاری فارس با چادر و مقنعه موجی از مخالفت و انزجار را از رفتار حکومت بر انگیخت و بسیاری از مردان روسری و چادر سر کرده اند تا به حکومت نشان دهند حجاب و لباس زنانه بر تن کسی کردن او را تحقیر نمی کند.
حمایت مردمی از فعالان دانشجویی بسیار قابل تقدیر است و مکر خبر گذاری فارس و همدستان حکومتی را نقش بر آب می کند.نقش گروههای مرجع در این بین بسیار با اهمیت است تا توچه افکار عمومی را جلب کنند

۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

جريان ابطحی چيه؟

آنچه می خوانید، متن کامل اظهارات آقای محمد علی ابطحی است که در ایام بازداشت وی ضبط گردیده و از طریق سی دی در اختیار دیگران قرار می گیرد.این جملاتی است که اکبر علمی در پایگاه اطلاع رسانی خود قرار داده. گویا در روز‌های اخیر بخشهایی از اعترافات ابطحی در فضای مجازی وبر روی سی‌ دی‌ها پخش شده، در این که اراده وزارت اطلأعات بر پخش این این اعترافات بوده جای هیچ شکّی نیست، حدس میزنم علاوه بر تخریب شخص ابطحی هدف بعدی بر انگیختن وحشت در بین سایر چهره‌های اصلاح طلب است.
دارم فکر می‌کنم که حق دارم رأی اخلاقی‌ صادر کنم برای کسی‌ که در دست بازجوها بازی داده شدده؟
از یک طرف فکر میکنم هر کسی‌ وظیفه دارد بر حق گوئی پا فشاری کند و در برابر فشارها ایستادگی کند
آدم سیاسی باید هزینه بدهد الان دوباره باید تکذیب کند و بگوید تحت فشار و شکنجه این
حرف‌ها را زدم
از یک طرف فکر میکنم خدا میداند این بنده خدا در چه شرایطی بوده یا چقدر طاقت فشارها - چه جسمی چه روانی‌ را داشته

شاید با این اعترافات منطق بازجو‌ها که جسم او و سایر اعضای خانواده را تحت فشار قرار داده
بودند با چالش مواجه کرده
این ماجرا من را به یاد اسطوره انتیگونه انداخت

آنتیگونه اسطوره ایی یونانی است که فلسفه اخلاق افلاطون را زیر سوال برد .در فلسفه افلاطون اخلاق متجانس بود اما آنتیگونه نشان داد چگونه ارزشهای اخلاقی متضاد می توان داشت.در یونان طبعیت از پادشاه و قانون یک ارزش بود. برادر آنتیگونه به فرمان شاه به جرم خیانت کشته شد و اجازه دفن جسد را ندادند. آنتیگونه با ارزشهای اخلاقی متضاد روبرو شد احترام به برادر و دفن جسد یا احترام به فرمان شاه؟ آنتیگونه گذاره دوم را انتخاب کرد و سپس مجازات
من فکر میکنم آنچه ابطحی انجام داده هم اخلاقی‌ و هم غیر اخلاقی‌ است، اما آنچه بازجو‌ها انجام داده اند یک سرّ غیر اخلاقی‌ است
شد

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

چه چیزی جنبش سبز را از راه خود دور می کند؟


موضوعی بود که ابراهیم نبوی در فیس بوک مطرح کرده بود اتفاقی یک نظر در مورد این پرسش گذاشتم چند لحظه بعد دوستم نظری موافق من گذاشته بود .جای شما خالی این بحث سراسر شب ادامه داشت و هرکسی مطلبی مطرح می کردالان گزیده ایی از مباحث را اینجا می گذارم چون فیس بوک را فقط دوستان نبوی می توانند بخوانند و عمومی نیست
دقت کنید که یک بحث داغ در جریان بود و پاسخها ادبیات خاصی دارد

دوستم گفت امام امام گفتن های موسوی و جمهوری اسلامی نه یک کلام کمتر نه یک کلام بیشتر. قانون اساسی اساسی مردن های اصلاح طلب ها، گویی که تا به حال کودتا و تصفیه ی درون نظامی در این ساختار رخ نداده، گویی که تا به حال از همین قابلیت های قانون اساسی نبوده که مخالف ها حذف فیزیکی شده اند و سیستم دایما خودش را تصفیه کرده است. توهمی که اصلاح طلب ها وانمود می کنند که بیست سال سی سال پیش ایران مهد دموکراسی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی-سیاسی-اقتصادی بوده. اینکه می گویند امام مان حتی می خواست اسم نظام را بگذارد دموکراتیک اسلامی. وانمود می کنند که همه چی عالی بود تا اینکه این محمود ورپریده به قدرت رسید. خودشان و عمه شان را گول می زنند. اصلاح طلب ها با هر دروغ و توهمی که برای ما از گذشته سعی می کنند بسازند ما را بیشتر مطمین می کنند که اصلاح طلبی دروغی شاخدار و توهمی بیش نیست. اصلاح طلب ها می گویند انقلاب بد است به این معنی که اشکال از ایشان نبوده و اشکال از خود اصل انقلاب و مفهوم انقلاب است. شجاعتش را ندارند یک بار بایسنتند و اعدام و شکنجه هایی دوران پر شکوه دهه ی شصت و هفتاد را زیر سوال ببرند. اینها جنبش سبز را به انقلاب سبز مبدل خواهد کرد. مگر اینکه اصلاح طلب ها برادری خود را ثابت کنند
مهدی پاسخ می دهد اتفاقا من عاشق این امام امام کردنهای موسوی هستم. با این کارش خامنه ای رو داره نابود میکنه. هیچ کس نیست که به اندازهٔ موسوی از امام خاطره داشته باشه. و موسوی هم به نحوه احسن از این امتیاز داره استفاده میکنه که بگه اقای خامنه ای! این قبای ولایت اصلا اندازت نیست و در ضمن هیچ شباهتی هم نداری به اون کسی که ادعای ادامه دادن راهش رو داری
دوستم پاسخ داده مهدی، مهم اخلاقیات است نمی شه کسی که بیشتر ادم کشته رو تو سر کسی زد که کمتر ادم کشته. مهم اینه که این جریان به ما ثابت کنه که از دروغ و نیرنگ های حکومتی به دور است. ما که دایی جان ناپلیون نیستیم بشینیم به هم دروغ بگیم. دارودسته ی احمدی نژاد خواه نا خواه از دارودسته ی دهه ی شصتی ها بهتراند. لااقل اگر تعداد کشته شده ها و نحوه ی حذف کردن شان را مقایسه کنی. حذف ملی مذهبی ها که اختلاف شون هم با اقایون از نظر فکری شدید نبوده را که یادت نرفته؟
کاکا نوشته آرمانهای امام و اصل انقلاب و اصل جمهوری اسلامی که اینها می گویند هیچکدام آش دهن سوزی نبود.اجازه بدهید مردم راه را نشان دهند
مگر عکس خامنه ایی را لگد نکردند. مگر بارها انزجارشان را از قانون اساسی حاضر بیان نکرده بودند.خوب فرصتی پیش آمده تا همه گروهها خواستهایشان را طرح کنند
دوستم نوشت مانی، ببین ما باید مثلا برای حذف اعدام مبارزه کنیم یا باید برای ورود گفتمان های غیر فقهی در سیاست مبارزه کنیم باید برای حذف شکنجه و ازادی مطبوعات مبارزه کنیم نه برای اینکه یک مشت اصلاح طلب که دلشون برای قدرت لک زده مبارزه کنیم. اگر به قدرت رسیدن موسوی مبارزه کینم و به قدرت رسید و شد دوره ی دوم خاتمی هیچ می دونی چه اسیبی به کشور می رسه؟ فکر سرخوردگیش رو کردی؟ جنبش زنان برای به قدرت رسیدن گروه یا اشخاصی تلاش نمی کند برای یک سری اهداف مبارزه می کند اینه که هرگز کسانی درش مبارزه می کنند، سرخورده نمی شوند و حتی به نسل های بعدی هم می توانند گفتمان و خواسته هایشان را انتقال بدهند.

کاکا.. من با عدم خشونت موافقم و طرح مباحث رادیکال
از مردم توی کوچه و خیابان که رهبر اصلی این جنبشند عقب نمانید
دانشجویان دانشگاه تهران علیه اعدام جوان کرد احسان فتاحی اعتراض کردند .هزار سال دیگر هم موسوی نمی تواند بیانیه بدهد تا اعدام را محکوم کند
جنبش از موسوی و کروبی فرا تر رفته .فهم این سخت نیست
دوستم نوشت مانی، جنبش اصلاح طلبی تغییرات از طریق رای دادن بوده است و از زمانی که مردم در خیابان ها امدند و شعار دادند و از طریق حضور در خیابان و نه رای دادن خواستند تغییرات ایجاد کنند، دیگر جنبش اصلاح طلبی نبوده است. اگر اصلاح طلبی بود، باید چهار سال صبر می کردند و از طریق صندوق های رای تغییرات را در ساختمان ریاست جمهوری ایجاد می کردند نه اینکه در خیابان ها شعار بدهند
پاسخ ابراهیم نبوی
به نظرم داری جامعه رو اون جوری می بینی که خودت دوست داری، البته اکثر ماها همین جوری هستیم، و اتفاقا به همین دلیل هم دائما دچار نومیدی نسبت به مردم می شیم، جنبش فعلی رو می شه با نگاه ماتریالیزم هیستوریک تفسیر کرد، یا با تفسیر مارشال مک لوهان، یا اشپنگلر، منتهی باید ببینی که به ساختمان این جامعه کدوم تفسیر فلسفی از تاریخ بیشتر سازگاره، تو دائم باید بگردی از وسط یک میلیون تا رنگ سبز تا ده تا یقه آبی پیدا کنی، این جوری شاید عذاب بکشی
پاسخ کاکا به نبوی داور خان در مورد جوابی که به مینا دادین.قبول دارید که به تحریم اقتصادی و تورم و ضعف مدیریت و واردات کالاهای ارزان از چین کشاورزان و صنایع خورد و کارگران خرده پا ضربه خورده اند در هفت تپه یا فلان نساجی اعتراضات وجود دارد. صنایع ورشکسته قادر به پرداخت دستمزد کارگران نیستند و خیل جوانان بی کارند.اینها یک بخش بزرگی از جامعه شهری ما هستند و علاوه بر این... Read more خواست آزادی های اجتماعی هم که همیشه بوده.پیرو انتخابات اخیر امکان سازماندهی نیروها بوچود آمد و حکومت فرصت عمل سیاسی را به اصلاحطلبها داد.پس از انتخابات با بحث تقلب و قتل مخالفان ذره آبروی نظام هم ریخت و مشروعیت رهبری سلب شده.مردم سوار بر جنبش شدند و خواسته های خود را که فراتر از رای من کجاست مطرح کردند. مردم روز دانش آموز عکس خامنه ایی را پایین کشیدند و آن را لگد مال کردند. پیام روشن است.این نظام فاسد را نمی خواهیم امکان اصلاحات نیست.محافظه کاری را کنار بگذارید ما جنبشمان شهید دارد .ما نباید منتظر صندوق رای بنشینیم
از مردم عقب نمانید و ببینید چطور مردم خودشان رهبری می کنند جنبش را.ادبیات انقلابی تولید کنید نه ادبیات لیبرالی .بنظرم آیت الله منتظری یک انقلابی است و گفته تبعیت از حکومت جور معنا ندارد.یا مهاجرانی اعدامها را مطرح کرده. حالا ما منتظر خاتمی بنشینیم تا بگوید اصل نظام یا اصل انقلاب که همون اصلش جوانهای ایرانی را اعدام می کرد
پاسخ دوستم به نبوی
نبوی جان، ایکاش دقیقا گفته بودی که کجای حرفم ایراد داره چون اینجوری بهتر متوجه می شدم که مشکل دیدگاهم کجا ست. نبوی جان تعداد یقه ابی ها را نمی دانم اما هنوز هم بحث عدالت اقتصادی برای کاندیداها رای میاره. چرا احمدی نژاد چهار سال پیش رای اورد؟ چرا شعار پنجاه هزارتومان کروبی چهار سال پیش از شعار ازادی زندانیان سیاسی معین برایش بیشتر رای ساخت؟ چرا احمدی نژاد کمی قبل از انتخابات به رفسنجانی بدوبیراه می گه؟ چون همه می دانند که درد عدالت اقتصادی در ایران وجود دارد. البته اصلاح طلب ها هم این را بالاخره فهمیدند اما دیر: برای همین هم موسوی را رو کردند و موسوی هم اولین سخنرانی اش را در نازی اباد حول عدالت اقتصادی کرد.در ضمن من و شما از کجا می دانیم که احمدی نژاد دولتش حامی فقرا و مستضعفین نیست؟ مگر نه اینه که از اعتصاب های کارگری این دو سال اخیر می دانیم؟ یعنی شما نقش اصانلو را در آگاهی مردم از ماهیت سرمایه داری و ضد کارگری دولت احمدی نژاد کمتر می دانید؟ یا نقش جنبش معیشتی معلم ها؟ یا اعتصاب های کارگری در اقصی نقاط ایران؟ ایا اینها توهم من هستند؟ نبوی جون، لطفا بگین دقیقا کجای حرفم توهم است؟
کاکا نوشته مگر وقتی انسداد سیاسی داریم و نمی شود قانون اساسی را تغییر داد راه دیگری جز انقلاب هست یا باید منتظر انتخابات بعد باشیم به نظر شما؟ مگر شورای نگهبان امکان گردش نخبگان را گذاشته؟ حتی موسوی هم نمی تواند کاندید شود. حالا خاتمی را دوباره به فرض رییس جمهور کنیم پس قاتلان این جوانان را نمی خواهید محاکمه کنید؟
من نفی نمی کنم که این اصلاح طلبها محبوب هستند نظام الان دیکتاتوری است و قانون اساسی موجود و رهبر و رئسای قوا امکان بهبود وضعیت را نمی دهند .باید از شرشان خلاص شد و این اسمش انقلاب یا هرچیزی است که شما می گویید

و بحث همینطور تا صبح ادامه داشت
برای ثبت در تاریخ


وضعیت انقلابی یا اصلاحی؟





اشاره: اولین فیلمی که در سینما دیدم شهرموشها بود؛ یک کار عروسکی اثر مرضیه برومند. فیلم داستان موشهایی بود که از گربه چنان میترسیدند که نامش را بر زبان نمیآوردند و "اسمش را نبر" را برای اشاره به گربه ساخته بودند. این حکایت ماست که گویا هم چنان از واژه انقلاب وحشت داریم که هر نامی را حاضریم روی جنبش سبز بگذاریم به غیر از جنبش انقلابی؛ چون خاطره انقلاب اسلامی با خشونتها و اعدامهای دست جمعی سران رژیم سابق و قدرت گرفتن رادیکالترین نیروها برای ما همراه است. نا آرامیهای مناطق قومی و سرکوب وحشیانه به دست قصاب انقلابی، صادق خلخالی، چنان خاطره دهشتناکی است که هر کسی از وقوع مجدد چنین حادثهای هراس دارد.
در روزهای اخیر مصاحبه حمید دباشی و مقاله احمد صدری، دو تن از شناخته شده ترین اساتید ایرانی، توجه من را جلب کرد که در مطالبی جداگانه سعی نموده اند تا حرکت اخیر را غیر انقلابی بدانند. در این نوشته سعی دارم نشان دهم که جنبش اعتراضی اخیر مشخصههای یک حرکت انقلابی را دارد و روایتهای موجود تنها بازی با کلمات است.


نوشته های آکادمیک در تحلیل حوادث پس از انتخابات اخیر ایران، تا حد زیادی تجویزی بوده نه توصیفی،نویسندگان از واژههایی چون؛ نهضت سبز ایران، جنبش مدنی یا جنبش سبز آزادی برای اشاره به اعتراضات سازمان یافته پس از انتخابات استفاده کرده اند و اکثر نویسندگان از به کار بردن واژه انقلاب یا جنبش انقلابی برای اشاره به این جنبش اجتناب میکنند، درک انگیزهها کار دشواری است و دلایل متفاوتی را می توان برای متصور شد.
تصور می کنم تلاش بسیاری ار روشنفکران بر این است تا ضربه ایی به جنبش نو پای اخیر نخورد و حاکمیت را تحریک نکرد.البته بسیاری از فعالان سیاسی دربند هستند و نباید بهانه ای به دست رژیم داد تا فشار مضاعفی به زندانیان سیاسی وارد کند.

انقلاب واژه پر استفادهای است که در میان مردمان کوچه و بازار مفهومی آشنا دارد، در دهههای گذشته حجم
زیادی از کتب علوم اجتماعی به این موضوع پرداختهاند، در سادهترین شکل انقلاب را میتوان به عنوان وضعیتی که مردم تلاش میکنند حکومت را تغییر دهند، تعریف کرد یا گروه بزرگی از مردم که در تشکلهای نسبتا منظم در یک دوره زمانی میخواهند تا ماهیت حکومت را تغییر دهند. در دوران انقلاب با این وضعیت رو به رو هستیم که گروه حاکم قادر به اداره جامعه نیست و مشروعیت خود را از دست داده و مردم عادی نیز خواهان تداوم حاکمیت نیستند. در این وضعیت دولتها به عنوان صاحب نیروهای امنیتی و سرکوبگر گاهی دست به خشونت میزنند و انقلابیون نیز ممکن است ایدئولوژیهای خشن یا مسالمتآمیز داشته باشند، ولی عقلانیت حامیان انقلاب حکم میکند که از وضعیتی که به آنها صدمه جانی بزند پرهیز کنند و از نیروهای دولتی نیزبخواهند تا دست به خشونت نزنند.

ماکس وبر انقلاب روسیه را در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۷ تحلیل کرده است، وبر میگوید انقلاب تغییر غیر قانونی رژیم حاکم است:
revolution is a non-legitimate form of change
در حالی که هیچ تشکیلات منظم و دمکراتیک حقیقی جنبش اخیر را هدایت نمی کند خواسته های حقیقی مردم را نه در بیانیه های حزبی بلکه در شعار های مردمی می توان یافت.
شعارهایی چون مرگ بر دیکتاتور که نهاد رهبری و شخص خامنه ایی را فاقد صلاحیت می داند.
شعار مجلس پرشیایی به کار ما نیایی.شعاری که معلمان معترض سر می دادند نمایندگان رانت خوار و مطیع شورای نگهبان را فاقد مشروعیت می دانند.
دانشجویان در زمان شاهرودی شعار می دادند هاشمی عراقی حامی هرچی یاغی که اشاره به فساد گسترده و بی عدالتی دستگاه قضا دارد . شعارها علیه لاریجانی ها بسیج و سپاه همه نشان از ماهیت انقلابی جنبش دارد که نه سر سازش با افراد حقیقی فاسد را دارد و نه نهادهای دولتی را مشروع می داند.

اما در کشور ما، آیا امیدی به تغییر از راه شرکت در انتخابات وجو دارد؟ شورای نگهبان در سالهای اخیر با اجرای نظارت استصوابی، دهها نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری، ریاست جمهوری و حتی شوراهای شهر و روستا را رد صلاحیت کرده است و این توان را دارد تا قوانین مجلس را نیز به نوعی وتو کند. شورای نگهبان همین طور با ابطال صندوقها میتواند تا حدی در نتیجه انتخابات دست ببرد و علاوه بر این در انتخابات اخیر، که به گفته سه تن از نامزدها نامشروع است، به نظر می رسد وزارت کشور و نیروهای سپاه و بسیج نیز حتی در تغییر نتایج انتخابات دست داشتهاند.
با شرایط به وجود آمده پرونده تغییر از راه شرکت در انتخابات تا مدت نا معلومی برای قشر عظیمی از جامعه ایران در رژیم حقوقی حاضر بسته شده است و پیشنهاد محمد خاتمی یا سایرین برای برگزاری رفراندوم نیز ناممکن است چون رفراندوم برای تغییر قانون اساسی روند پیچیدهای دارد که در مرحله نهایی باید رهبر با این درخواست موافقت نماید.
بسیاری از حامیان جنبش سبز در احزاب اصلاح طلب عضویت دارند و احزاب اصلاح طلب تا امروز بر پایبندی به قانون اساسی تاکید ورزیدهاند. بسیاری از روزنامهنگارانی که در ایران زندگی می کنند خود را موظف به رعایت خط قرمزها میکنند. علاوه بر این جنبش دانشجویی و بسیاری از حامیان جنبش سبز شاگردان فکری کسانی چون حجاریان، جلایی پور و یا عبدی هستند. سالهاست ادبیات غالب نیروهای سیاسی ادبیات اصلاح طلبی و استفاده از ظرفیت های موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده با این وجود از سال هفتاد و نه بحث بنبست اصلاحات مطرح بود و سمینارهایی با این موضوع در دانشگاه تهران برگزار شد.
مدعای من این است که دو گروه در برابر حاکمیت امذور ایستاده اند. احزاب اصلاح طلب روزنامه نگاران و دو نامزد معترض به نتایج انتخابات که هنوز وفادار به اصول انقلاب و قانون اساسی هستند و در سوی دیگر قاطبه مردم که خواستهایشان از اعتراض به نتایج انتخابات فرا تر رفته و با ماهیت نظام اسلامی به صورت موجود معترضند.
در آخر می گویم که از به کار بردن واژه انقلاب نحراسید .نه هر انقلابی خشونت بار است و نه دلیلی وجود ندارد تا از تغییر وحشت داشته باشیم

YouTube - ‫برادر بیقراره شجریان‬‎

بسم الله
به عنوان اولین پست