اظهارات اخیر اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر نهاد ریاست جمهوری، با واکنش تند اصولگرایان مواجه شده است. آقای رحیم مشایی پیش از این گفته بود: «ایران باستان بستر فرهنگی پرباری بوده که اگر اسلام به آن راه نگشوده بود، در فضای بستهی فرهنگی که بر شبه جزیرهی عربستان غالب بود، از رشد و تعالی باز میماند.»
پیش از این نیز گفته بود: « ایرانیها با همهی ملتهای دنیا رابطهای دوستانه دارند و این، شامل ملت اسراییل نیز خواهد شد.»
علیرغم اعتراضات صورت گرفته از جانب علی خامنهای و سایر مراجع تقلید، محمود احمدینژاد تا امروز از آقای مشایی حمایت کرده و اظهارات او را مورد تایید قرار داده است. در این زمینه مهرانگیز کار نویسنده و فعال مدافع حقوق بشر در یادداشتی ابراز داشت: «یک جریان فکری در حال نشو و نماست که میداند در بطن و متن جامعهی ایران چه میگذرد و میداند تاکید و تمرکز بر اسلام حکومتی تاریخ مصرفش گذشته است.»
پیشتر نیز احمدینژاد در مورد حجاب و آرایش موی سر جوانان ابراز نظر کرده بود. شاید مخالفت احمدینژاد با گشتهای ارشاد، یا اجازه دادن به زنان برای ورود به ورزشگاه را بتوان اقداماتی در همین زمینه دانست. این بحث را با مهرانگیز کار درمیان گذاشتم و نظر او را در مورد تغییر در گفتمان اصولگرایان جویا شدم.
من پنج سئوال را با این نویسنده و پژوهشگر درمیان گذاشته بودم و او با ارسال این مقاله، بحثی را که پیشتر مطرح کرده بود را بسط و گسترش داده است. متن مقاله را میخوانید.
بهداد بردبار
Behdad@radiozamaneh.com
سخنان آقای اسفندیار رحیم مشایی به تنهایی و هرگاه ایشان را جدا از این سیستم و جدا از هویت سیاسی اصولگرایان بررسی کنیم، البته که نگرانکننده نیست . ایشان باری بر احترام به مردم اسراییل پایبندی نشان داده که سخنانش با اصول انسان دوستی و انصاف در تعارض نبوده است. باری از زن هنرمندی حمایت کرده که دست کم ایرانیان دوستدار اعتلای هنر و حفظ احترام هنرمند، این شیوهها را میپسندند و دوست دارند هنرمندان آن کشور که سالهاست در کورهی تحقیر میسوزند از قدر و منزلتی که استحقاق آن را دارند بهرهمند بشوند و عزت ببینند.
وی اخیراً بحث خاصی را درون سیستم سیاسی و بیرون آن دامن زده که التهاب سیاسی ایجاد کرده است. در این مورد هم سخنان ایشان که جنجال آفریده حق است و اسلام در فضای باز تمدن ایران و سوابق تاریخ درخشان آن رشد کرده است. خشم و اعتراض امثال مصباح یزدی و محمد یزدی در پی این سخنان چنان برانگیخته شده که مشایی رییس دفتر و همهکاره و به قولی مراد شخص احمدینژاد را غیر خودی اعلام کردهاند.
باور دارم که نه مشکل ما بی دینی مردم است و نه دینداری مردم در هر دو این افراط و تفریط ها حکمی به مردم دیکته شده چه جمهوری اسلامی با زور تو سری لچک بر سر زنان کند چه آرامش دوستدار فیلسوف حکم کند که مشکل ما دینداری ما است. این وبلاگ را برای پابرهنه ها می نویسم برای به حاشیه رانده شده ها کارگران بی مزد و جوانان تحصیلکرده بی شغل.موضوعات مورد نظرم دفاع از حقوق اقلیتهای قومی محروم از حقوق اساسی و مدنی است و پایتخت نشینهای مستاصل از ظلم و جوراست
۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر