بهداد بردبار / رادیو کوچه
چهاردهم خرداد ماه بیست و یکمین سال روز مرگ آیتاله خمینی رهبر انقلاب اسلامی با حاشیههای زیادی همراه بود. سخنرانی سیدحسن خمینی نواده ارشد آیتاله با اخلال مواجه شد. طرفداران علی خامنهایی و محمود احمدینژاد با سر دادن شعارهایی بر علیه رهبران جنبش سبز مانع سخنرانی حسن خمینی شدند. حسن خمینی خطاب به جمعیت شعاردهنده گفت مردم به امام و نزدیکان امام علاقهمند هستند. هنوز بیست سال از مرگ امام نگذشته است.
طرفداران دولت معترضان به نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری را سران فتنه میخوانند و با رویات جملهایی از آیتاله خمینی ملاک را حال افراد میدانند. آنها عقیده دارند که رهبران سیاسی باید بهطور مطلق از ولی فقیه پیروی کنند و از او حرف شنوی داشته باشند.
آقایان کروبی و موسوی پس از حوادث پیش آمده در مراسم، هر یک بیانیههایی صادر کردند. آقای کروبی در مورد حوادث پیش آمده در روز چهاردهم خرداد خطاب به سیدحسن خمینی گفت: «حضرتعالی خوب میدانید که این جماعت اندک سازماندهی شده و آموزش دیده حسابشان از خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان به خصوص شخص حضرتعالی جداست.»
سیدحسن خمینی فرزند احمد خمینی است که در سال ۱۳۵۳ ظاهرن به علت سکته قلبی در گذشت ولی شایعات زیادی وجود دارد که وی نیز بهوسیله باند سعید امامی و عوامل رژیم با زهر مسموم و کشته شده است. عمادالدین باقی روزنامهنگاری که پس از وقایع انتخابات دستگیر و زندانی شد این مسئله را در یکی از همایشها مورد تایید قرار داده بود. احمد خمینی با هاشمی رفسنجانی بسیار نزدیک بود و از دستاندرکاران برکناری آیتاله منتظری از نیابت خمینی بوده است .
مراسم دولتی و از پیش طراحیشده آیتاله خمینی، امسال بسیار کمرونق بود و جمعیت کمی در مراسم شرکت جستند. آیا میتوان گفت دوران خمینی به سر آمده و تندروهای حامی احمدینژاد از یکسو و مخالفان نظام اسلامی هر کدام به میراث او میتازند؟ چه کسی از حذف خمینی و گفتمان او خوشحال خواهد شد و چه کسی به نام او احتیاج دارد؟
آیا آنطور که آقای مهدی کروبی میگوید خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان در کشور ما هنوز وجود دارند؟
مخالفان آیتاله خمینی او را در برقراری استبداد و سرکوب احزاب لیبرال و مارکسیست مقصر میدانند. علاوه بر آن بحث بر سر اعدامهای پایان دهه شصت داغ است. اعدام های گروهی که با اطلاع او صورت میگرفت. شما در مورد آیتاله خمینی و میراث او چه فکر میکنید؟
باور دارم که نه مشکل ما بی دینی مردم است و نه دینداری مردم در هر دو این افراط و تفریط ها حکمی به مردم دیکته شده چه جمهوری اسلامی با زور تو سری لچک بر سر زنان کند چه آرامش دوستدار فیلسوف حکم کند که مشکل ما دینداری ما است. این وبلاگ را برای پابرهنه ها می نویسم برای به حاشیه رانده شده ها کارگران بی مزد و جوانان تحصیلکرده بی شغل.موضوعات مورد نظرم دفاع از حقوق اقلیتهای قومی محروم از حقوق اساسی و مدنی است و پایتخت نشینهای مستاصل از ظلم و جوراست
۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سهشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر